کاوه رشیدی
ابعاد شوخی در محیط کار
به گزارش ویدانیوز، اما آن فقط يک «شوخي اداري» بود! اين گفته مردي رنگپريده، مبتذل و شکننده است که ميخواهد از خود در برابر اتهاماتش درباره شوخيهاي نابجا در محيط کار دفاع کند. آيا شما جرات داريد در محيط کار جوک بگوييد، با کلمات بازي کنيد يا مشاهدهاي شوخطبعانه داشته باشيد؟ اين روزها پيش از هر بذلهگويي بايد بدانيد که با چه شرکتي طرف هستيد. آيا ظرفيت شوخي دارند؟
حتي خود کمدينها هم امروزه نگران انتقادها و تهديدهاي فراواني هستند که از گوشه و کنار به آنها ميشود. طنزنامهها به تمسخر افراد و سازمانهايي ميپردازند که بيش از حد خشک و پرافاده هستند. با آنها نميتوان شوخي کرد. طنز روي حماقت، دورويي و بيعدالتيهاي اجتماعي انگشت ميگذارد و اميدوار است که تغييري ايجاد کند. اين رويه، جوهره طنز سياسي است و در همه جاي جهان مورد تنفر سياستمداران است. اما خودش هم تحت حمله است.
همه ما ميدانيم که شوخطبعي گاهي به شکل يک مکانيزم دفاعي در مقابل مشکلات، مصيبتها، شرايط ناگزير يا حتي معلوليت و مرگ ظهور ميکند. اين روحيه به ما کمک ميکند که جنبههاي منفي واقعيت را کنار گذاشته و اميدواري را ترويج کنيم. البته در هر فرهنگ و کشوري روش و نمونههاي خاصي از طنز و شوخي رايجتر است. به عنوان مثال، در بريتانيا شوخي روش مقابله با مشکلات است و به همين دليل رويکردي در سلامت روان شناخته ميشود.
روانکاوي طنز
شايد براي بسياري تعجبآور باشد که طنز دستکم از زمان فرويد مورد توجه پژوهشگران و روانکاوان قرار گرفته است. پژوهشگران به پرسش و تلاش براي يافتن جواب سوالاتي از اين دست برآمدهاند: کارکرد روانشناختي شوخي چيست؟ آيا انواع مختلفي از لطيفه مانند بامزه خندهدار، بامزه رقتانگيز و بامزه عجيب و غريب وجود دارد؟ کمدينها چه شخصيت خاصي دارند؟ چرا به نظر ميرسد که برخي افراد هيچ «حس شوخطبعي» ندارند؟ آيا يک لطيفه ميتواند از کشور و فرهنگي خاص به کشور و فرهنگي ديگر صادر شود؟ شوخيهاي سنگدلانه، نژادپرستانه، جنسيتي يا ميانمايه چرا رواج دارند؟ مردم به چه چيز ميخندند و چرا؟ آيا استفاده از شوخي در تبليغات منجر به افزايش فروش ميشود؟ آيا شوخيهاي مخصوص زنان و مردان داريم؟ داستان خندههاي ضبط و صداگذاري شده روي فيلمهاي کمدي چيست و چرا ديگر استفاده نميشود؟
همه ما ميدانيم که ترجيحات شوخي بستگي به شخصيت و نگرشهاي اجتماعي دارد. ليبرالها از کاريکاتورهاي جنسيتي، تند و انتقادي استقبال ميکنند. محافظهکاران شوخيهاي «امن»، بازي با کلمات، جوکهاي خردمندانه و بهويژه لطيفههايي با پايان مشخص را ترجيح ميدهند.
حتما اين موضوع مورد توجه قرار گرفته که کمدينها روانشناسان بهتري هستند تا روانشناساني که ميخواهند کمدين باشند. اما روانشناسان به بررسي شخصيت روانشناختي کمدينها و هنرمندان برجسته پرداختهاند. به جز چند استثنا (مانند باب هوپ و جورج برنز)، کمدينها و ساير فعالان حوزه نمايش عمر کوتاهتري نسبت به ساير حرفهها دارند. به نظر مزاياي سلامتي شوخطبعي، بيشتر به نفع مخاطبان است تا دلقکها.
متون روانشناسي عنوان ميکنند که تکنيکهاي بذلهگويي به خوديخود لذتبخش هستند؛ چرا که افراد را قادر به تفکر کودکانه و غيرمنطقي ميکنند(چيزي که روانشناسان فرآيند اوليه و بازگشت به خدمت ايگو مينامند). لطيفهها در بسياري از مواقع، بيان وسوسههاي دروني و خشونتآميز به شيوهاي مقبول در اجتماع هستند. بهطور خلاصه، سبب آرامش و بازداري ميشوند.
به عقيده پيروان فرويد، شوخي باعث آزادسازي احساسات و اميال سرکوبشده ميشود. فقدان اين سوپاپها باعث تشديد اميال غريزي، فحاشي و رفتارهاي خشن ميشود. اين اميال بهطور معمول در فراخود يا سوپر ايگو انبار و بهاصطلاح سانسور اخلاقي ميشوند. اما آزادسازي سالم آنها از طريق شوخطبعي باعث ميشود انرژي مورد استفاده براي سرکوب اين اميال، به صورت خنده آزاد شود. از اين نظر، برجهاي زهرمار درست ميگويند: شوخي اغلب ناشي از اميال غريزي و خشونتطلبي است. شوخي يک سوپاپ اطمينان است. قدرت احساسي آن اغلب ناشي از يک مولفه غريزي و زيستي است (مانند خشونت و ترس از مرگ). تنشهاي دروني از طريق شوخي و خنده آزاد ميشوند و فرويد بيش از 100 سال قبل آن را تکنيک جوک ناميده است. پژوهشها نشان دادهاند که اگر افراد تنش و اميال سرکوبشده بيشتري داشته باشند، بيشتر لطيفهها را خندهدار خواهند دانست.
يکي از اشکال خشونت، بدگويي و پستانگاري ديگران است. منظور افراد يا گروههايي است که ديگران را جدا از خود ديده و آنها را حقير ميشمارند. چنين نگاهي ممکن است منجر به نگرش منفي نسبت به يک فرد يا گروهي از افراد شود(مانند رواج لطيفههاي قوميتي يا جنسيتي). چنين سخنان تحقيرآميزي موجب لذت افراد درون گروه ميشود(کساني که به اصطلاح آن لطيفه را درک کرده و همان نگاه کليشهاي را دارند) اما قربانيان، آن را بيمزه و توهينآميز تلقي ميکنند. مردم همچنين به مشکلات و بداقبالي ديگران لبخند ميزنند؛ بهويژه زماني که قرباني فردي منفور، رتبه بالا و مورد حسادت مانند بانکدارها، سياستمداران جناح مخالف يا دشمنان سنتي هستند.
اما برخي از لطيفهها نه از اميال برميخيزند و نه به گروههاي هدف خود حمله ميکنند. آنها فقط بر بار معنايي و خردمندانه خود تمرکز دارند. استعارههاي پيچيده، بازي با کلمات، کنار هم گذاشتن دو موقعيت متفاوت و غافلگيري مخاطب از اين دست هستند. جنبهاي شناختي و عقلاني از حل معما، محور بسياري از انواع شوخي هستند که البته مورد اقبال همگان قرار نميگيرند. در اين موارد، خنده ناشي از رخدادهاي ناگهاني برخلاف انتظارات و تغيير ادراک است (پاداشي براي تمرين يک مهارت بقاي مهم).
شوخي، خلاقيت و بهرهوري
اين ايده که شوخي و خنده ميتواند براي مردم خوب باشد، مورد مخالفت مديران و مرشدها قرار نميگيرد. اثبات شده است که شوخي ميتواند اثرات کوتاهمدت و بلندمدت احساسي، اجتماعي و روانشناختي داشته باشد. از اين رو، جاي تعجب نيست که مديران و کارآفرينان نيز به آن علاقهمندند. اگر شوخي بتواند ميزان غيبت کارکنان را کاهش داده و بهرهوري آنها را بالا ببرد، قطعا به آن نياز داريم. با اين وضعيت، آيا بايد به استخدام مشاوران شوخي بپردازيم يا کارگاههاي شوخي برگزار کنيم يا شوخطبعي را به عنوان يکي از مولفههاي مهم استخدام و ترفيع افراد به حساب آوريم؟
پژوهشگران کسبوکار ميگويند که شوخي يکي از مهمترين راههاي کنترل استرس است. مشاهده جنبه بامزه فعاليتهاي احمقانه کسبوکار، ميتواند به روحيه افراد کمک کند. اين روحيه، توازن اوضاع را برقرار ميسازد و حتي ميتواند منجر به افزايش روحيه «کارکنان خُرد» شود که اغلب قرباني ديوانگي دفاتر مرکزي شرکتها هستند.
شوخي ممکن است کارکردهاي ديگري هم داشته باشد. ميتواند به ايجاد حسي از بازي کمک کند که به نوبه خود منجر به خلاقيت ميشود. ميتواند روحيه را افزايش داده و رابطه اعضاي تيم را بهبود بخشد. همچنين قطعا ميتواند تمام مناسبتهاي اجتماعي مانند جلسات ملالآور را تلطيف کند. ميتواند تعارضها را خنثي کرده، باب مکالمات را باز کرده و اجازه دهد در حالي که همگان جايگاه خود را حفظ ميکنند، بحثهاي دشوار و ظريف مطرح شوند. همچنين ميتواند به افراد کمک کند تا به سرعت با يکديگر ارتباط برقرار کرده و رابطهاي دوستانه ايجاد کنند. شوخطبعي بهويژه در بخش پشتيباني و مديريت نارضايتي مشتريان اهميت دارد.
به نظر کساني که از نعمت شوخطبعي برخوردار هستند، راحتتر از سايرين قادر به مواجهه با موقعيتهاي دشوار، ايجاد اعتماد و ارتباطات موثر هستند.
شايد هم نميتوانند؟ هيجان کسبوکارها براي استفاده از شوخطبعي در محيط کار باعث شده است که موضوعي مهم را فراموش کنند: افرادي که بابت نادرست بودن شوخيها و لطيفهها تذکر ميدهند.
ماندگاري در تبليغات
شوخي در تبليغات براي جلبتوجه و ايجاد ارتباطي گرم و بازيگوشانه با يک محصول صورت ميگيرد. تبليغکنندگان ميخواهند که نام يک نشان تجاري را به خاطر بسپاريد و محصول آنها را بخريد. روشهاي مختلفي براي جلبتوجه شما وجود دارد که يکي از مهمترين آنها استفاده از شوخي است. مطالعات نشان داده است که برخلاف انتظار، ارتباط دادن يک محصول به ويژگيهاي جنسيتي، سبب فروش محصول نميشود، اما شوخي ميتواند چنين کاري بکند. طرحهاي بازاريابي و تبليغات را ميتوان در هر دو دسته شوخ و غيرشوخ تقسيم کرد.
آيا استفاده از شوخطبعي در تبليغاتي متعلق به يک برنامه بازاريابي جدي، ايده خوبي است؟ جواب اين سوال بستگي به عوامل بسياري دارد: نوع شوخي و نوع برنامهها. البته فقط زماني ميتوان اين کار را کرد که تبليغاتي دوستداشتني ساخته شود، نه تبليغاتي با شوخيهاي آزاردهنده. شوخي ميتواند براي شکستن مقاومت طبيعي افراد در مقابل بازاريابي تهاجمي از طريق پرت کردن حواس آنها استفاده شود. بينندگان تبليغات بامزه لزوما در آينده نام آن نشان تجاري را به خاطر نميآورند، اما زماني که محصول را در فروشگاه ببينند، احساس خوبي نسبت به آن خواهند داشت.
بامزگي جذاب است
پژوهشي که البته کمي قديمي شده است، حقيقتي واضح را نشان ميدهد: مردها بيش از زنها لطيفه ميگويند. مردها بيشتر به سمت شوخيهاي رقابتي کشيده ميشوند و زنان به سمت بازي با کلمات. مردم بيشتر به شوخي مردها ميخندند تا به شوخي زنها. زنها بيشتر به شوخي مردها ميخندند تا برعکس آن. شوخيهاي سازنده، ناشي از همبستگي و منجر به خودسازي، در روابط پايدار ديده ميشود. شوخيهاي ضداجتماعي، طعنهگونه و زننده منجر به روابط ضعيف و حتي اختلاف ميشوند.
شوخي و سلامت
شوخي و خنده به سادگي براي شما مفيد هستند. خنده باعث کاهش فشار خون و بهبود اکسيژنرساني به اندامها شده و با افزايش سطح انرژي، احساس سلامت بيشتري به فرد ميدهد. همچنين هورمونهاي استرس را کاهش داده و مانع از حس رخوت ميشود. علاوه بر آن، مشخص شده است که در بلندمدت به تقويت سيستم ايمني بدن ميانجامد. بنابراين اين سخن درست است: خنده بهترين دارو است. نتيجه نهايي سلامتي ميتواند افزايش طول عمر باشد. برخي پژوهشها نشان از همبستگي ميزان شوخطبعي افراد با سطح سلامت و اميد به زندگي آنها، دستکم تا سن 65 سالگي دارند. خنده داروي خوبي است، اما فرآيند يا مکانيزم دقيقي که طول عمر را تشريح ميکند، قطعا پيچيدگيهاي بيشتري دارد. به عنوان مثال، افراد شوخطبع دوستان بيشتري دارند که همين عامل تفاوتهاي بسياري ايجاد ميکند.
انواع شوخي
مشکل اين است که يک شوخي خاص ميتواند فقط براي خود فرد بامزه باشد و ديگران را آزار دهد. کساني که استفاده از سمينارها و کارگاههاي شوخي را تحسين ميکنند، اين موضوع مهم را ناديده ميگيرند. چيزي که ميتواند براي يک فرد بسيار بامزه باشد، براي ديگران بيمزه يا اسباب رنجش است. روانشناساني که علاقهمند به دستهبندي کردن شوخي هستند، انواع و گروههاي مختلفي براي آن يافتهاند. شوخي چه بصري باشد و چه زباني، انواع بامزه بسياري دارد. به نظر ميرسد که 4 دسته از آنها واضحترند:
شوخيهاي بيمعني: لطيفهها و کارتونها يا داستانهاي بيپايان و بيمحتوايي که فقط بر حقههايي مانند جناس يا استفاده از موقعيتهاي ناهمگون استوار هستند.
طنزها و اغراقگوييها: لطيفهها و داستانهايي که دليل بامزگي آنها بيرون کشيدن موش از سوراخ و تلاش براي تمسخر آن است؛ بهويژه افراد، گروهها، سازمانها، نهادها و شخصيتهايي مانند مديران و سياستمداران.
شوخيهاي پرخاشگرانه: اين دست شوخيها براي برخي افراد جذاب است و (بهويژه در کارتونها و کاريکاتورها) ممکن است حاوي تصاوير خشونت، شکنجه و مردمآزاري باشد. توهينهاي کلامي نيز در اين دسته قرار ميگيرند.
شوخيهاي جنسيتي: اين دست شوخيها ميتوانند از ظريف تا روشن، پيشنهادي تا رکيک و زننده باشند و بستگي به تعريف و سليقه فرد دارد. البته ميتوان گروههاي بيشتري از انواع لطيفهها پيدا کرد و همچنين ميتوان گروههاي بالا را به دستههاي بيشتري تقسيم کرد. دانشمندان اجتماعي علاقه به بررسي همبستگي لطيفهها دارند. آيا فرهنگ، جنسيت، هوش و شخصيت با شوخي و لطيفهها همبستگي دارند؟ چرا برخي از لطيفهها نميتوانند در تمام کشورها بامزه باشند؟ آيا افراد باهوشتر علاقه بيشتري به جناس، تغيير آواي کلمات و بازي با کلمات دارند؟ آيا افراد به مرور زمان از برخي انواع شوخي دست ميکشند؟ فارغ از اين سوالات، به دليل افزايش حساسيتها ميتوانيد مطمئن باشيد که هر لطيفهاي ممکن است در موقعيتي نابجا تلقي شود. يک لطيفه بگوييد (از هر کدام از دستههاي بالا) و مطمئن باشيد که فردي از شنيدن آن رنجيده ميشود.
ممکن است آنها از شما خوششان نيايد يا حس شوخطبعي نداشته باشند، اما مساله اين نيست. آنها خواهان بررسي و کندکاو لطيفه شما ميشوند. هيچ چيز مشکلسازتر از تلاش براي تشريح چرايي بامزه بودن يک لطيفه يا شوخي نيست. با اين شرايط، شوخطبعي بيش از هميشه در محل کار محدود و ممنوع شده است. فقط در صورتي که لطيفهاي آرامشبخش و طبيعتا بيمزه باشد، توصيه نميشود که براي تلطيف فضا يا انتقال موضوعي ظريف از بذلهگويي استفاده کنيد. بسياري از انواع لطيفهها با توجه به حساسيتهاي محيطکار مناسب نيستند و در عين حال نميتوان از کارکرد استرسزداي شوخي چشمپوشي کرد. اگر لطيفهاي باعث کاهش استرس کارکنان ميشود، قطعا شما را به استفاده از آن تشويق ميکنيم.
البته همچنان بسياري از ما آموختهايم که در اغلب موارد احتياط پيشه کنيم. جناسها و بسياري از اظهارنظرها ميتوانند براي برخي آزاردهنده باشند. مواردي که سربهسر گذاشتن يا دست انداختن تلقي ميشوند، از اين دست هستند. شکي نيست که برخي تصور ميکنند ارتشي از افراد منتظر ناراحت شدن از شوخطبعي شما هستند. با اين حال، بهتر است که لطيفههاي خوب خود را براي کساني که ميشناسيد، به آنها اعتماد داريد و جهانبيني مشترکي با شما دارند، نگه داريد. همچنين شايد بهتر است که بروز و قدرداني از شوخطبعي را براي محيطي غيرکاري نگه داريد. جالب است، نه؟!
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0