کد خبر : 3154
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۰

تراژدی غم انگیز مرگ مادر و پسر در یک روز

تراژدی غم انگیز مرگ مادر و پسر در یک روز

به گزارش ویدانیوز؛ مرد جوانی ملتمسانه نگاهش را به محمدمهدی براعه بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران دوخته است و قاضی در حال بررسی پرونده است. بازپرس با دقت اوراق را بررسی می‌کند و مرد جوان نگاهش مضطربش بین اوراق و صورت بازپرس می‌چرخد. بالاخره بازپرس می‌گوید: «ارزش وثیقه شما کمتر از میزان تعیین شده


به گزارش ویدانیوز؛

مرد جوانی ملتمسانه نگاهش را به محمدمهدی براعه بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی تهران دوخته است و قاضی در حال بررسی پرونده است. بازپرس با دقت اوراق را بررسی می‌کند و مرد جوان نگاهش مضطربش بین اوراق و صورت بازپرس می‌چرخد. بالاخره بازپرس می‌گوید: «ارزش وثیقه شما کمتر از میزان تعیین شده است. با این مقدار متهم آزاد نمی‌شود.»

مرد جوان سمت میز بازپرس خم می‌شود: «شما به ما بگویید چه کار کنیم؟ آخر هفته چهلم مادرش است. از شهرستان فامیل و دوست و آشنا به خانه مان می‌آیند. اگر برادر زاده ام در خانه نباشد و در عزای مادرش شرکت نکند دق می‌کند آقای قاضی!»

روی صندلی راهرو مرد جوانی با لباس مشکی نشسته که طرف دیگر این پرونده است. همین چند روز قبل بود که چرخ زمانه ضربه سنگین را در یک روز به او وارد کرد.

حالا نوبت اوست که روبروی قاضی قرار بگیرد و دادخواست خود را بگوید. مرد جوان به سختی بغض خود را فرو می‌خورد و می‌گوید: «روز حادثه پدرم می‌خواست برای عیادت مادربزرگم به بیمارستان برود. حال مادربزرگم وخیم بود و پدرم خیلی نگران او بود. همه فکر و ذکرش شده بود اینکه کاری کند تا حال مادرش کمی بهتر شود. آن روز وقتی فهمیدم که می‌خواهد به بیمارستان برود گفتم که او را می‌رسانم. اول قبول نمی‌کرد، اما بالاخره راضی شد که با من بیاید. نزدیک بیمارستان در چهارراه چیت سازی گفت که می‌خواهد پیاده شود. فکر کنم می‌خواست خریدی چیزی انجام دهد. کمتر از نیم ساعت از پیاده کردن پدرم نگذشته بود که با من از بیمارستان تماس گرفتند. وقتی سوپروایزر بیمارستان گفت که از بیمارستان زنگ می‌زند یکدفعه دلم فرو ریخت. گمان کردم برای مادربزرگم اتفاقی افتاده است. پرسیدم چیزی شده. وقتی نام پدرم را گفت که او را می‌شناسم یا نه داشتم از تعجب شاخ در می‌آوردم. گفت که پدرم تصادف کرده و باید سریع خودم را به بیمارستان بهارلو برسانم.»

پیرمرد بعد از پیاده شدن از خودرو پسرش قصد عبور از خیابان را داشت که در کنار خط اتوبوس راننده جوان خودرو پراید با سرعت با او برخورد می‌کند. پیرمرد نقش زمین شده و مردم خیلی سریع نیرو‌های اورژانس را خبر می‌کنند. پیرمرد به بیمارستان منتقل شده، اما در جدال با مرگ مغلوب شده و به کام مرگ فرو رفت.

دستور بازداشت راننده خودرو بعد از مرگ پیرمرد توسط بازپرس جنایی صادر شد و راننده راهی بازداشتگاه می‌شود، اما در صورت تامین وثیقه می‌تواند تا زمان دادگاه آزاد شود. این در حالی است که کارشناس تصادفات راننده را صد در صد مقصر دانسته است.

قصه تلخ این تصادف به همین جا ختم نشد. مرد جوان که پدرش را در این حادثه از دست داده است در ادامه می‌گوید: «همان روز که در بیمارستان مرگ ناگهانی پدرم به ما اعلام کردند، در شوک و ناباوری بودیم که ساعتی بعد هم مرگ مادربزرگم به ما اعلام شد. حالا در غم و سوگ از دست دادن ۲ عزیز نشستیم که برای ما ناباورانه بوده و تحملش سخت است.»

راننده مقصر هم به تازگی مادرش را از دست داده بود. او حالا به خاطر یک خطا در رانندگی و رعایت نکردن قانون پشت میله‌های بازداشتگاه افتاده است. دو خانواده با یک سهل انگاری دچار غم و گرفتاری به این بزرگی شده اند.

رسیدگی به این پرونده در شعبه سوم ادسرای جنایی تهران در جریان است.



منبع خبر

برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.